خاطرات سربازی در پادگان 05 کرمان: سفری به دل آموزش نظامی
پادگان 05 کرمان، یکی از مراکز آموزشی ارتش ایران، نامی آشنا برای بسیاری از سربازانی است که دوره آموزشی خود را در این مکان گذراندهاند. این پادگان، واقع در دشتی خشک و گرم در قلب استان کرمان، نه تنها به دلیل تمرینات سخت نظامی، بلکه به خاطر خاطرات تلخ و شیرینی که برای سربازان میسازد، شهرت دارد. هدف من از نوشتن خاطراتم این است که شما را به حال و هوای این پادگان ببرم و در عین حال، اطلاعات مفیدی درباره این پادگان بهتون بدم که امیدوارم بدردتون بخوره.
روز اول: ورود به دنیای ناشناخته
خرداد 1404 بود. با یک اتوبوس قدیمی و پر از سربازان خسته، بعد از 18 ساعت سفر از تهران، به دروازه پادگان 05 کرمان رسیدیم. ساعت از نیمهشب گذشته بود و هوای خشک کرمان، حتی در شب، نفس را تنگ میکرد. دژبان با چهرهای جدی و صدایی که انگار از ته چاه میآمد، فریاد زد: «پیاده شید، به خط بشید!» اولین چیزی که توجهم را جلب کرد، آسمان پرستاره بود که انگار فقط در این دشت بیانتها میشد چنین منظرهای دید.
ما را به سولهای بزرگ بردند که بوی خاک و عرق در آن پیچیده بود. وسایلمان را بازرسی کردند و ساکهایمان را زیر و رو. یکی از بچهها که یک بسته شکلات در ساکش داشت، با نگاه سرزنشآمیز دژبان مواجه شد: «اینجا قنادی نیست، سرباز!» خندهام گرفت، اما سریع خودم را جمع و جور کردم. آن شب، روی زمین سرد سوله، با یک پتوی نازک نظامی خوابیدم و به این فکر کردم که چه چیزی در انتظارم است.
روزهای آموزشی: از تنبیه تا رفاقت
صبح روز بعد، با صدای سوت و فریاد فرمانده از خواب پریدیم. گروهان ما، گروهان 34، حدود 200 نفر بود. فرمانده گروهان، ستوانی بود به نام اکبری، مردی قدبلند با چهرهای که انگار همیشه اخم داشت، اما بعدها فهمیدم قلبش از همه بزرگتر است. اولین تمرین، رژه بود. زیر آفتاب سوزان، با اسلحه ژ3 که انگار یک تن وزن داشت، باید قدمرو میرفتیم. یکی از بچهها، سعید، که از اهواز آمده بود، زیر لب غر میزد: «اینجا جهنمه، فقط مارمولک کم داره!» همه خندیدیم، اما ستوان اکبری شنید و گفت: «جهنم واقعی تو میدون تیر منتظرته، سعید جان!»
میدان تیر یکی از سختترین بخشهای آموزشی بود. سه بار در طول دوره به میدان تیر رفتیم. راه طولانی بود، حدود 40 دقیقه پیادهروی زیر آفتاب. اسلحه را باید پشت گردن میگذاشتیم و گاهی فرمانده دستور میداد «پا مرغی» یا «سینهخیز». خاک داغ صورتمان را میسوزاند، اما رفاقتی که بین بچهها شکل گرفت، همه چیز را تحملپذیر میکرد. شبها دور هم مینشستیم و از شهرهایمان حرف میزدیم. علی، که از تبریز آمده بود، با لهجه غلیظش داستانهای خندهدار تعریف میکرد و همه را سرگرم میکرد.
اردوی آخر: آزمون نهایی
سختترین بخش دوره، اردوی پایان دوره بود. دیماه بود و برخلاف گرمای تابستان، سرمای استخوانسوز شبهای کرمان امانمان را بریده بود. کولهپشتی سنگین، اسلحه، پتو و یقلوی (بشقاب فلزی) را برداشتیم و راهی شدیم. مسافت چند کیلومتری را با تجهیزات کامل طی کردیم. فرماندهها عمداً مسیر را سختتر میکردند؛ گاهی باید از تپه بالا میرفتیم، گاهی سینهخیز در سرما. شب که چادر زدیم، سه نفر در چادری کوچک جا شدیم. سرما آنقدر زیاد بود که حتی با سه پتو هم میلرزیدیم. اما همان شب، یکی از بچهها، محمد، که گیتار کوچکی قاچاقی آورده بود، شروع کرد به زدن آهنگ قدیمی و همه با او همخوانی کردیم. آن لحظه، انگار سرما و خستگی غیبش زده بود.
درسهایی از پادگان
پادگان 05 کرمان فقط جای تمرینات نظامی نبود؛ جایی بود که یاد گرفتم صبر چیست، رفاقت چیست و چطور میشود در سختترین شرایط لبخند زد. فرماندهها، هرچند گاهی سختگیر بودند، اما هدفشان ساختن ما بود. ستوان اکبری روز آخر به ما گفت: «شما این دو ماه رو تحمل کردید، حالا آمادهاید برای هر چالشی تو زندگی.» این حرفش تا امروز توی گوشم مانده.
توصیه نهایی
اگر قراره به پادگان 05 کرمان اعزام بشید، نگران نباشید. این پادگان، با همه سختیهاش، پر از خاطراتیه که بعدها با خنده تعریفشون میکنید. اما برای اینکه کاملاً آماده باشید و بدونید چه چیزی در انتظارتونه، پیشنهاد میکنم فایل جامع «پادگان آموزشی 05 کرمان» رو مطالعه کنید. این فایل همه نکات لازم از جمله:
-
امکانات پادگان 05 کرمان
-
مکان دقیق پادگان و راه های موجود برای رفتن به پادگان
-
شرایط آموزشی در پادگان 05 (سختگیری میشه یا نه؟)
-
وسایل مورد نیاز در دوره آموزشی
-
نیروگیری و تقسیمات پادگان 05 کرمان
-
مرخصی ها در دوران آموزشی
-
وضعیت تلفن ها و نحوه تماس با خانواده
-
غذای پادگان 05 کرمان
-
میدون تیر و اردوگاه
-
درجات نظامی
-
اندازه مو سر وریش
-
نصیحت های دوستانه
تجربیات سربازان قبلی و... رو داره و میتونه راهنمای کاملی برای شما باشه. با آرزوی موفقیت برای همه سربازان آینده!
برای دریافت فایل پادگان 05 کرمان روی عکس کلیک کنید.
مجتبی جلیل زاده ، آبان 26، 1404
بهترین دوران 05کرمان مخصوصا اردوگاه 1387/7/19 اهل دلا میدونن میدون مشتاق چه خبر بود